زمان جاری : چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403 - 2:35 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



تعداد بازدید 683
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 77
عضویت: 17 /5 /1392
محل زندگی: بردسکن
سن: 20


بزگترین سوال دنیا چیست؟ و چه کسی ان را طرح کرد ؟
بزگترین سوال دنیا چیست؟ و چه کسی ان را طرح کرد ؟
تا بحال با خود اندیشیده اید که بزگترین سوال دنیا چیست و چه کسی قادر به جواب این سوال بزرگ است؟


برای فهمیدن این سوال به ادامه مطلب بروید و بدانید هیچ کس قادر به پاسخ دادن ان نیست؟
امیدوارم بعد از مطرح کردن سوال اندکی در باره ی این سوال تفکر کنید و زیباترین جواب را برای خودتان بیان کنید
زیرا 1 ساعت تفکر بهتر از 70 سال عبادت است

محقق علی یوسفی از شهرستان بردسکن تحقیق در زمینه های فلسفی ,علمی

بزگترین سوال دنیا سوالی است که شکسپر ان را مطرح کرد

و ان سوال چیزی نیست جز

بودن یا نبود مسئله این است؟
To be or not To be this is Question?





جواب این سوال نیاز به تفکر بسیار دارد و آیا منظور از بودن و یا نبودن چیست

شکسپیر این سوال را طوری باین کرد که رازی را در خودش مخفی کند

و منظور این سوال این است که آیا خدایی و جود دارد یا خیر

و منظور از بودن و یا نبود را می توان گفت اگر خدایی باشد بهشت , جهنم , آسایش , ارامش ابدی

همگی و جود دارد ولی اگر نباشد همه ی ما بیهوده افریده شده ایم

برای بنده که مسلمانم و خدا را قبول
دارم جواب این سوال روشن است (بودن ) ولی دنیای امروز تمامی سوالات را با
پاسخ علمی و منطقی خواستار است

پس آیا انسان قادر به پاسخ این سوال است

هرچه به جواب این سوال فکر کنید سوال بسیاری را باید جواب دهید

محقق این موضوع زیبا
نام :علی
نام خانوادگی : یوسفی
نام پدر : محمد
متولد: 1372
استان : خراسان رضوی
شهرستان: بردسکن

منابع:


William Shakespeare - To be, or not to be (from Hamlet 3/1)


To be, or not to be: that is the question:

Whether 'tis nobler in the mind to suffer
The slings and arrows of outrageous fortune,
Or to take arms against a sea of troubles,
And by opposing end them? To die: to sleep;
No more; and by a sleep to say we end
The heart-ache and the thousand natural shocks
That flesh is heir to, 'tis a consummation
Devoutly to be wish'd. To die, to sleep;
To sleep: perchance to dream: ay, there's the rub;
For in that sleep of death what dreams may come
When we have shuffled off this mortal coil,
Must give us pause: there's the respect
That makes calamity of so long life;
For who would bear the whips and scorns of time,
The oppressor's wrong, the proud man's contumely,
The pangs of despised love, the law's delay,
The insolence of office and the spurns
That patient merit of the unworthy takes,
When he himself might his quietus make
With a bare bodkin? who would fardels bear,
To grunt and sweat under a weary life,
But that the dread of something after death,
The undiscover'd country from whose bourn
No traveller returns, puzzles the will
And makes us rather bear those ills we have
Than fly to others that we know not of?
Thus conscience does make cowards of us all;
And thus the native hue of resolution
Is sicklied o'er with the pale cast of thought,
And enterprises of great pith and moment
With this regard their currents turn awry,
And lose the name of action. - Soft you now!
The fair Ophelia! Nymph, in thy orisons
Be all my sins remember'd.


منبع ویکی پدیا


کپی برداری فقط و فقط با ذکر نام محقق مجاز است زیراوقت بسیاری را صرف تحقیق در این موضوع کردم


دوشنبه 11 شهریور 1392 - 20:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :